خاطرات یک راهدار

راهداران فرشتگان نجات جاده ها هستند

خاطرات یک راهدار

راهداران فرشتگان نجات جاده ها هستند

خاطرات و دست نوشته های یک راهدار

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

[ عاشق دیوار نویس ]

[ Rah Pardaz ] مجید یوسفی مقدم | جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۴۴ ب.ظ

مسیرم و عوض کردم سوار تاکسی نشدم . هوای پیاده روی زده بود به سرم از کوچه پس کوچه ها راهمو پیش گرفتم ....نوشته هایی سیاه و درشت رنگ روی دیوارهای کاهگلی و سیمانی بافت قدیمی محله توجه من رو جلب کرد 

M دوستت دارم .

منو فراموش نکن M

رنگها مشکی با اسپری نوشته شده بود و عمر زیادی نداشت در طول مسیر کوچه حرکت کردم و دنباله نوشته ها رو گرفتم . جایی نبود که این عزیز درد دل و التماس نکرده باشه .. جملات به شرح زیر ادامه داشت .

-چرا منو فراموش کردی 
-من فراموشت نمی کنم M
-عاشقتم M
- تو با من این کارو کردی اما من فراموشت نمیکنم


دلم سوخت برای عامل اسپری به دست که تمام در و دیوار محله رو دیوار نویسی کرده بود . حتما روی M هم بی تاثیر نبوده .... امیدارم عزیز اسپری به دست و M به توافق برسن ...... 

با خودم گفتم با این همه پیشرفت در عصر ارتباطات چرا این دوست عزیز اصرار به دیوار نویسی در مقابل دید عموم داشته .......... امیدوارم سایر مشکلات زندگی شو قصد نداشته باشه روی در و دیوار محله مطرح کنه ........ امیدوارم ...M ... اون رو درک کنه ..........

واقعا رسمش نیست 

  • [ Rah Pardaz ] مجید یوسفی مقدم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی